پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

دوستی

برای گنجشک ها با لبخند دست تکون میداد...
سعی میکرد جوری رفتار کنه که هیچ کلاغی ازش نترسه...
بزرگترین آرزوش این بود که کبوترها بشینن روی دست ش!
ولی...
"چرا پرنده ها نمیخوان با یه مترسک دوست بشن؟"

نظرات 27 + ارسال نظر
میلتا جمعه 10 خرداد 1387 ساعت 22:33

سلام

بردمش پیش دکتر گفت نیو کاسل داره خودمم نمی دونم یعنی چی!!!!!!!!!!!!!


اما واقعا اون چیزی که نوشته بودم خیلی ربط نداشت به این سار! ظاهرش رو این جوری نوشتم فکرم یه چیز دیگه بود!

ولی فکر نمی کردم دوست ی مث شما این اطلاعات و بهم بده
ممنون

شادو مانا باشی

نیلوفر جمعه 10 خرداد 1387 ساعت 22:57 http://khatere--sookhte.blogfa.ir

سلام.آپم.خوشحال میشم بیای و نظرتو بگی.بابای!

تیلمات جمعه 10 خرداد 1387 ساعت 23:35 http://shakoora.blogfa.com/

چون نتونست تو دلش جایی برای انها باز کنه
....
سلام

ذهن پوچ جمعه 10 خرداد 1387 ساعت 23:38 http://sange-sabur.blogsky.com

هنوز هم تو این فکر بود که چطور میشه اگه میشد . . .
یه کلاغ ناجور بهش گیرداده بود
دیروز کلاهش رو برده بود
صبح یکی از چشماشو در آورده بود و حالا هم برمی گشت تا دلق کهنه شو با خودش ببره. . .
اما با خودش تو این فکر بود که " چه لذت آوره این زجر "
لا اقل خیلی خوبه که فکر می کنی باز یکی به فکرت هست...

یه داستان که تو 15 ثانیه نوشته بشه که دیگه از این بهتر نمیشه...

منتظر شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 01:23 http://darpanaheto.blogsky.com/

الله
سلام


خب برا ی اینکه واقعی نیست
برای اینکه لبخندش مال خودش نیس یکی براش ساخته
زیر لباسش قلبی وجود نداره
پاهاش جون همراهی کردن نداره
دستاش نمی تونن مهربون باشن و نوازش کنن
برای اینکه هر چی نگاش کنی ، اروم پرهیجان عصبانی مهربون غمگین شاد ... فرقی نمی کنه تو نگاش فقط یه چیزه : نمی فهممت ... و این خیلی دردناکه ، نیست ؟
.
.
.
داستان ها نوشته خودتونه؟
خیلی عالی ان ، یعنی قابل تامل هستند ، تبریک میگم

در پناه حق

سینا شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 08:21 http://khaaen.persianblog.ir

شاید چون سعی میکرد جوری رفتار کنه که همه خوششون بیاد

پاپیروس شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 08:34 http://papiroos.wordpress.com

شاید فک می کنن مترسک دل نداره

این نوشته خیلی قشنگ بود بهنام
آفرین

به دلم نشست
موفق باشی مترسک خوب و مهربون باغ :)

نسی جوون شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 15:05 http://lovelytimes.blogsky.com/

به نام خدا
سلام دوست عزیز...
خوبییی؟؟؟
شرمنده خیلی دیر اومدماااااااااااا
اومدم بهتر از نیومدنه...:دی
در مورد اون نوشته ای که واسم گذاشته بودی:
عشق؟؟؟؟؟
همش بچه بازیه....
--------------------------------
خوب هر شروعی پایانی هم داره ولی واسه مدتی....
--------------------------------
هرانسانی از بعضی چیزا می ترسه....
ترسم خوبه...
این ضرب المثل باحالیه:دی
خیلی خواستم بگمااا ولی سانسور کردم حرفامو بهتره...
بازم ممون....
یا حق!

میلتا شنبه 11 خرداد 1387 ساعت 17:34 http://miletta.blogfa.com/

"چرا پرنده ها نمیخوان با یه مترسک دوست بشن؟"

خوب یه دلیل واضحش اینه که از آدما خاطره ی خوبی ندارن
شایدم چون محصولات مزرعه رو می خورن بعدش عذاب وجدان می گیرن و دیگه می خوان به رو نیارن تا دفعه ی بعدی هم راحت باشن....!

شاید..........!

هوس مبهم یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 05:09

خب معلومه !!!

نیلوفر یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 18:40 http://khatere--sookhte.blogfa.ir

سلام.من آپم.خوشحال میشم بیای و نظرتو بیای.منتظرتم.بابای!

نیلوفر یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 18:40 http://khatere--sookhte.blogfa.ir

آره.درسته!از زندگی فعلیم چندان راضی نیستم.

غریبه شادیم آشنا یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 23:19

انگار این روزا دل همه می گیره
حتی مترسکای مهربون باغ

دل تو دیگه چرا گرفته؟
نبینم بهنام گرفته باشه
حالا اگه داستان رو می خوندی طوری می شد؟ :)

خب می خوندی شاید به دردت خورد آخه :)

بادام تلخ یکشنبه 12 خرداد 1387 ساعت 23:22

باید اعتراف کنم هر چد سخت بود ولی شناختمت
D:

میلتا دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 12:25

آومدم،
نبودی،




منظور چی بود؟ تو یاهو؟

نیلوفر دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 14:03 http://khatere--sookhte.blogfa.ir

سلام.
خودمم متاسفم ...

Galaxy دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 18:55 http://www.galaxy66.blogfa.com

می دونی....
بعضی ها اگر چه خودشونو مهربون نشون میدن....
خیلی هم تلاش می کننا...
ولی باز هم آدم ازشون می ترسه...!!

میلتا دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 20:59

آومدم،
نبودی،
رفتم


اینو برام نظر گذاشته بودین
پرسیده بودم منظورتون چی بود
یعنی آپ نبودم؟


ولش کنین

غریبه دوشنبه 13 خرداد 1387 ساعت 23:32

نمی دونم
شاید اونا هم یاد گرفتن که بترسن
شایدم یه جای دنیا درست یاد گرفتن که به وظیفه یه نفر احترام بذارن
حتی اگر اون یه مترسک باشه
و رسالتش ترسوندن پرنده ها !


هستم اما حس نوشتن نیست ........

ممنون که به فکرم بودی

پرهام سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 04:45 http://venus-for-me.blogfa.com/

سلام
قبل از این که نظرمو بگم باید اعتراف کنم که خیلی از رنگ قالب وبتون خوشم اومد
باریکلا

والله توو این دوره زمونه همه چی ممکنه ، وقتی دو حیوون که با هم تضاد دارن ، مثه :‌ سگ و خروس ولی باهم دوست میشن چه باکی هست از مترسک و پرنده ؟ ها؟

میشه اجازه بدین شما رو لینک کنم (البته این کارو قبلا کردم دیگه ببخشید)

آرش سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 11:43 http://arashjavadi.blogsky.com

بس که ترسو انذ!

یاقوت کبود سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 13:33 http://yaqutekabud.blogfa.com

سلام
زیباست...........
صدا کن مرا صدای تو خوب است.....
منتظرم آمدنت را
راستی نظر یادتون نره ها!!!
موفق باشید

یاقوت کبود سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 13:40 http://yaqutekabud.blogfa.com

سلام
زیباست...........
صدا کن مرا صدای تو خوب است.....
منتظرم آمدنت را
راستی نظر یادتون نره ها!!!
موفق باشید

فرشته سیاهپوش سه‌شنبه 14 خرداد 1387 ساعت 16:54 http://www.elff.tk

*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***____منو فراموش نکن____________***
_***______دارم میرم_***
__***_______اما زود میام____***
___***_________________***
____***______________ ***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*
یه سر بیا پیشم کارت دارم

سارا خانم چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 01:03

سلام رفیق
چرا ؟؟؟؟؟؟؟/ دلیل اینطوری صحبت کردنتو درک نمیکنم........همیشه از من گله داری و تهدیدم میکنی
هر چی دوست داری در وبت درج کن
از خدام هم هست
موفق باشی

سارا خانم چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 11:44

وقتی که ۱۰ ساله بودم
دایه پیرم میگفت : همیشه پشت هر نگاه و کلام حکمتی هست
نیتی هست
حالا به سنی رسیدم که پشت هر عمل و فکر و کلام نیتی دارم
-------------
دوست خوبم
اهسته و پیوسته
اینو از یاد نبر
چیزی که سریع بدست بیاد به همون سرعت از دست میره
دوستی ...
ثروت
قدرت
شهرت
همه باید اهسته اهسته بدست بیان
مواظب خودت باش
----------------------
در ضمن کمی گرفتارم
کمی که نه
بیشتر از کمی
شاید برای همین نیمه جواب دادم
شاید هنوز احتیاج به زمان دارم
تا بعد

پرهام چهارشنبه 15 خرداد 1387 ساعت 17:10 http://venus-for-me.blogfa.com

سلام آپم
بیای خوشحال می شم
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد