پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

کاش...

کاش ما هم میتونستیم مثل مجسمه های برنزی تا ابد همدیگرو در آغوش بگیریم....
نظرات 12 + ارسال نظر
بارون چهارشنبه 9 دی 1388 ساعت 17:01

آره واقعاْ.

تمشک تلخ جمعه 25 دی 1388 ساعت 23:54

مجسمه ها هم ابدی نیستند...افسوس.

سینا یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 21:41 http://khaaen.persianblog.ir

و شاید چون سنگواره‌ها

پریسا شنبه 10 بهمن 1388 ساعت 18:17 http://taksedayeeshgh.blogfa.com

حتی اگه در اغوشش هم بگیری وقتی معرفت نداشته باشه به درد نمیخوره....

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 21:40 http://venus-for-me.blogfa.com

آرزوی خوبیه ولی چرا برنزی .
دقیقا یکسال بود نیومده بودم اینجا تو هم به وب من نیومدی .

پریسا دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 13:43 http://taksedayeshgh.blogaf.com

نیستی گله کجایی؟!

شیما چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 13:23 http://ghamshadi.persianblog.ir

ممکنه بگی چرا اسم وبلاگت رو بادام تلخ گذاشتی؟؟؟؟ انگار که انحصاریه مال منه!!!

بانوی بی نام جمعه 23 بهمن 1388 ساعت 17:16 http://mojezehenegah.blogfa.com

گناهی ندارم ولی قسمت اینه.... که چشمای کورم به راهت بشینه




سبز باشی استادعشق

پریا شنبه 28 فروردین 1389 ساعت 18:56 http://pariyakermani.blogsky.com

نیستی چرا ؟

بارون یکشنبه 20 تیر 1389 ساعت 17:58

اونوقت عین همون مجسمه های برنزی دزدیده میشدید و ... وای وای وای ...

نیلو جمعه 25 تیر 1389 ساعت 16:08 http://anji.blogfa.com

خیلی ها این روزها همدیگر و مثل مجسمه های برنزی در اغوش

میگیرن ........



اما ببین و باور نکن

سینا شنبه 9 مرداد 1389 ساعت 09:47 http://khaaen.persianblog.ir

کاش شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد