پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

تنهایی ِ یک، من


گاهی غروب، گاهی تنها


نظرات 4 + ارسال نظر
غریبه یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 23:55

می دونم باز میگی چرا یه چیز دیگه دیدی ! اما فکر کردم یه داسه بعدا دقت کردم دیدم گله !
فکر کنم باید برم چشم پزشکی !
قشنگ بود ...

nilo سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 00:12 http://anji.blogfa.com

زندگی کیف پولی بود که در خیابان افتاد
و پیر مردی که سال هاست
به دنبال صاحب ان می گردد

----

حالا چه ربطی به عکس داره ...خودمم نمی دونم

غریبه سه‌شنبه 14 دی 1389 ساعت 17:42

مجید ! اون قالبه نه غالب !
وا قبلا مگه نمیدونستی نظرمو! واست میل زده بودم ! یادت رفته ؟واسه چی برم دکتر مگه چمه؟اصلا چه دکتری؟ یه هو برم دکتر؟

محسن چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 17:05 http://zemestanibarfi.persianblog.ir/

سلام دوست وبلاگی به روزم به ما یه سر بزن سپاس

بازم قشنگ بود مر۳۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد