پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

ناچار

یه زمانی بود... روزی یه داستان مینوشتم دیگه حتی وقت نداشتم ویرایش شون کنم

یه مدتی دچار یاس فلسفی شدم گفتم گور بابای هنر و نوشتم اینا...

بعد ازیه مدت دوباره نوشتم اینبار ایده ها ازم فرار میکردن...

حالا یک ساله ایده ها هستن من هم هستم یاس فلسفی هم رفته همه چیز هخم آرومه فقط خودم رو یادم رفته

امروز تقویم رو که نگاه کردم دیدم یک ماهه با هیچ دوستی قرار نزاشتم هیچ که میگم یعنی هیچ حالا اگه کسی اومده محل کار منو دیده این دیگه لطف اونه اما من؟؟؟؟؟

نمیدونم چم شده اما میدونم که باید ریست کنم کاش میدونستم چطوری اما اگر ندونم یاد میگیرم هنوزم یه امیدی بهم هست


نظرات 4 + ارسال نظر
milad سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 18:46 http://bo2bia.blogsky.com

با سلام دوست عزیز ما به دنبال یک نویسنده برای وبلاگ خود هستیم اگر مایل به نویسندگی در وبلاگ ما هستید ایمیل خود را به ما بفرستید

بیدمجنون یکشنبه 22 تیر 1393 ساعت 01:20 http://from2008.blogsky.com/

از اینجا بودنت ناامیدم , اما بازم یه ردی میزارم که اگه اومدی یه نشونی از خودت بهم بدم
بهنام, پسر کجایی تو؟

محمد لطفی یکشنبه 10 خرداد 1394 ساعت 10:55 http://mohammad.id.ir

سلام دوست وبلاگ نویس قدیمی...

دخمل خوشمل چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 20:38

یه سوال دارم چرا بهت میگن بادام تلخ.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد