پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

پرتره سیاه قلمی از جعبه مداد رنگی

سعی میکنم داستان بنویسم و از گلایه هام گاهی هم عکس

بعد از مدتها

بالاخره تونستم بیام اینجا و بنویسم: "بابا من زندم فقط...."

بالاخره تونستم بیام اینترنت

بالاخره دستم به کیبورد رسید

بالاخره اومدم تو اتاقم

بالاخره اومدم خونمون

بالاخره دیوار تموم شد...


پ.ن: از تمام دوستانی که تو این مدت بهم سر زدن ممنون و شرمنده که اینقدر دیر جواب میدم؛ واقعا امکانش رو نداشتم اما تمام این هشت ماه گذشته هر چیزی که نداشتم به جاش وقت داشتم کلی حرف هست که بزنم میام بعد از این...


پ.ن2: امروز یه گرد گیری از لینک دونی کردم متاسفانه خیلی ها رفتن اگر کسی هست اما جایی دیگست بگه تا اضافش کنم

نظرات 7 + ارسال نظر
سینا شنبه 10 مهر 1389 ساعت 21:10 http://khaaen.persianblog.ir

چه خوب که هستی

بیدمجنون سه‌شنبه 13 مهر 1389 ساعت 22:03

به به آقا بهنام گل
از این ورا؟؟
راه گم کردی عزیز؟؟
مام هستیم به مرحمت عالی
حالا بعدا بیشتر در موردش حرف میزنم

پریسا چهارشنبه 14 مهر 1389 ساعت 20:29 http://taksedayeeshgh.blogfa.com

سلام!!
دیوار؟
هشت ماه؟
جایی بودی؟

بیدمجنون پنج‌شنبه 15 مهر 1389 ساعت 20:20

اگه اومدن اینه؟؟ شما لطف کن از همون راهی که اومدی برگرد

نیلوفر شنبه 17 مهر 1389 ساعت 11:23 http://Anji.blogfa.com

غریبه یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 23:33 http://www.inhra.blogfa.com

ببین یه دنیا خوشحالم ....

میترا سه‌شنبه 20 مهر 1389 ساعت 15:39 http://miletta.blogfa.com/

خوشحالم خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد